PDFنسخه کامل رمان:نجیب بی آبرو
نویسنده :هاله نژاد صاحبی
ژانر رمان :عاشقانه،هیجانی
تعداد صفحه:1127
موضوع رمان نجیب بی آبرو
حورا ملکی تک دختر حاج فتاح روحانی معتمد محل، چهل روز بعد از
مرگ نامزدش متوجه میشه که بارداره… و داستان از جایی شروع میشه
که کسی باور نمیکنه این نطفه حلال و از همسر صیغهای اش بوده!!!
خلاصه :
من امیریل…بعد از مرگ پسرخالم متوجه ی حاملگی نامزدش شدم… برای حفظ یادگاری آرش، با زنش ازدواج کردم ولی نتونستم دربرابرش مقاومت کنم و…
قسمتی از رمان
عطر گلاب و بوی حلوایی که فضا را پر کرده بود حالش را بیشتر از قبل بهم میزد.اصلا این روزها به طرزعجیبی دائماً حالت تهوع داشت اما تصور میکرد از شدت غمی است که مرگ آرش به جانش زده. با یادآوری نبود آرش، باز هم مانند چهل روز پیش بغض کرد و در دل ضجه زد. اما نایی برای باریدن نداشت.
و البته اجازهای! آرشِ جوان مرگاش، تنها نامزدبه اصطلاح صیغهایاش نبود. او رفیقاش بود… همراهش… قدرتش… کلامش…آرش در چند ماه اخیر، همه کس او شده بود.هنوز هم رفتنش را باور نداشت.درست یک ماه قبل از مراسم عروسیشان، آن هم زمانی که خودش را خوشبخت ترین عروس دنیا میپنداشت، دامادش را از دست داد.
نتوانست طاقت بیاورد، فضای سنگین قصر ارجمندی ها، حتی اجازه نمیداد از ته دل اشک بریزد و مویه بکند.آخر در شانشان نبود.ارجمندی ها حتی جنس غمشان هم فرق میکرد. نگاهی به مادر شوهر جوانش انداخت. دستمال کوچکی دستش بود و با آن، هرزگاهی چند قطره کوچک اشکش را پاک می کرد. باموهای بلوند و جواهرات قیمتی که از سر و سینهاش آویزان بودند، شباهتی به مادری که تنها فرزندش را از دست داده نبود.